گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفتم
هدف از ازدواج، بهداشت روانی است



قرآن کریم در آیهي صد و هشتاد و نهم سورهي اعراف به آفرینش انسان و هدف ازدواج و دوران بارداري و دعاهاي انسان در این
رابطه اشاره کرده، میفرماید: 189 . هُوَ الَّذِي خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِیفاً
فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ او کسی است که شما را از یک شخص آفرید؛ و از او
همسرش را قرار داد، تا بدان آرام گیرد. و هنگامی که او را تحت پوشش قرار داد، باحملی سبک باردار شد، و با آن (بار سبک،
اگر [فرزند] شایستهاي به ما دهی، » : مدتی) گذراند، و هنگامی که سنگین شد، (هر دو) از خدایی که پروردگارشان است، خواستند
نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم، به صورت کنایی، تعبیر پوشاندن را به معناي هم بستري تفسیر «. قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود
ولی در مواردي که قوانین و احکام را بیان میکند به صورت صریح از این «1» ، قرآن مهر جلد هفتم، ص: 320 به کار برده است
در این آیه، واحد شخصی یعنی « نَفسِ واحدة » مسائل سخن میگوید؛ چرا که در آن جا دقت و صراحت لازم است. 2. مقصود از
مقصود از «2» . است؛ یعنی خدا همهي شما را از یک نوع آفرید « واحد نوعی » آدم علیه السلام است و برخی نیز گفتهاند که
بلکه آن است که همسر «3» ، آفرینش همسر انسان از او، آن نیست که جزئی از بدن مرد جدا شده و تبدیل به همسر شده باشد
همسر مایهي آرامش انسان » 3. در این آیه به یک نکتهي روان شناختی اشاره شده و آن این که «4» . انسان نیز از نوع و جنس اوست
این تعبیر اشاره دارد که همسر وسایل آرامش شوهر را فراهم سازد و موجب آزار روحی و ناراحتی او نشود و نیز اشاره دارد .« است
که زندگی مشترك موجب آرامش روحی میشود و کشتی طوفان زدهي جوان را به ساحل امن مینشاند و بهداشت روانی او را
فراهم میسازد. رستم زال ار بُوَد و ز حمزه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش (مولوي) آموزهها و پیامها: 1. گوهر وجودي زن
و مرد یکی است. 2. ازدواج و همسرداري، عامل آرامش زندگی است و بهداشت روانی شما را تأمین میسازد. 3. فرزندان شایسته
بخواهید. 4. پدر و مادر در دوران بارداري براي کودکان خود دعا کنند (که خدا میپذیرد). 5. سپاسگزار نعمت کودکان خود
باشید. *** قرآن کریم در آیات صد و نودم تا صد و نود و دوم سورهي اعراف به ناسپاسی انسانها و شرك ورزي آنان و دلایل
192 . فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحاً جَعَلَا لَهُ شُرَکَاءَ فِیَما آتَاهُمَا فَتَعَالَی اللّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ* أَیُشْرِکُونَ - بطلان شرك اشاره کرده، میفرماید: 190
مَالا یَخْلُقُ شَیْئاً وَهُمْ یُخْلَقُونَ* وَلَا یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْ راً وَلَا أَنفُسَهُمْ یَنصُرُونَ و [لی هنگامی که (خدا فرزند) شایستهاي به آن دو داد،
براي او، در آنچه که به آن دو داده بود، شریکانی قرار دادند؛ و خدا از آنچه شریک [او] قرار میدهند، برتر است.* آیا چیزي را
شریک [خدا] قرار میدهند که هیچ چیزي را نمیآفریند، در حالی که (خود) شان آفریده شدهاند؟!* و نمیتوانند آنان را هیچ
یاري کنند، و نه خودشان را یاري میرسانند! نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل خواندیم که پدر و مادر وعدهي سپاسگزاري در
برابر ص: 322 نعمت فرزند شایسته دادند و در این آیه میخوانیم که پدر و مادر ناسپاسی میکنند و
شرك میورزند. آري؛ انسان هنگام مشکلات به سراغ خدا میرود و پس از رفع آنها خدا را فراموش میکند. 2. در حقیقت، این
صفحه 93 از 118
آیه به توحید افعالی و شرك افعالی اشاره دارد؛ یعنی انسان از خدا درخواست فرزند شایسته میکند و هنگامی که به او عطا شد،
شایستگی او به خاطر تغذیهي خوب » و یا «. سلامت فرزند از پدر و مادرش است » : خدا را به فراموشی میسپارد و گاهی میگوید
یعنی انسان گاهی به جاي توجه به سبب اصلی و رعایت توحید «1» ؛«. این فرزند مورد عنایت بُتهاست » و یا میگوید «. بوده است
افعالی و همه چیز را از خدا دانستن، به سراغ عوامل طبیعی یا معبودهاي خرافی میرود و نعمتها را از آنان میشمرد، که این نوعی
شرك افعالی است. تذکر: البته توحید افعالی بدان معنا نیست که عوامل طبیعی در شکلگیري کودك تأثیري ندارد یا نباید به آنها
توجه کرد، بلکه مقصود آن است که در عین توجه به عوامل طبیعی، همهي آنها را واسطه بدانیم و توجه به عامِل اصلی، یعنی خدا
بکنیم. 3. در این آیات دو دلیل روشن براي بطلان شرك بیان شده است: نخست آن که، معبودهاي دروغین نمیتوانند چیزي خلق
کنند و کسی که خود مخلوق است هیچ گاه نمیتواند در ردیف خالق قرار گیرد. دوم آن که، آنها نمیتوانند به خود و دیگران
. یاري برسانند؛ پس شریک خدا کردن آنها سودي براي مشرکان ندارد. ص: 323 آموزهها و پیامها: 1
توحید افعالی داشته باشید و همه چیز فرزند را از خدا بدانید. 2. خدا از هرگونه شِرکی منزّه است و از معبودان مشرکان کاري
ساخته نیست. 3. زود وعدهها را فراموش نکنید و نعمتها سبب غفلت شما نگردد و ناسپاس نشوید. 4. کسی را معبود خویش قرار
دهید که خالق هستی و یاريرسان شماست. *** قرآن کریم در آیهي صد و نود و سوم سورهي اعراف بار دیگر بر شرك و
مشرکان میتازد و میفرماید: 193 . وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَی الْهُدَي لَا یَتَّبَعُوکُمْ سَوَاءٌ عَلَیْکُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَ امِتُونَ و اگر آنها را به
سوي هدایت فرا خواندي، از شما پیروي نمیکنند؛ چه آنها را فرا خوانید یا شما خاموش باشید برایتان یکسان است. نکتهها و
اشارهها: در مورد تفسیر این آیه چند احتمال وجود دارد: الف) آیه در مورد مشرکان است که اگر آنان را به هدایت فرا خوانید،
نمیپذیرند و دعوت و سکوت شما در برابر آنها یکسان است. ب) مقصود آیه معبودها و بتهاي مشرکان است؛ یعنی آن
معبودهاي ساختگی حیات و شعور و عقل ندارند، و اگر آنان را به سوي هدایت فرا خوانید، نمیتوانند پیروي کنند و آنان را
بخوانید یا ساکت باشید، تفاوتی نمیکند (در این صورت آیه دو دلیل دیگر براي بطلان شرك و بتپرستی آورده است). تفسیر
اما به نظر «1» . قرآن مهر جلد هفتم، ص: 324 ج) اگر شما از آن معبودها تقاضاي هدایت کنید، تقاضاي شما را اجابت نمیکنند
میرسد که تفسیر اول قويتر است، هر چند تفسیر دوم با سیاق آیات سازگارتر است، ولی مانعی ندارد که مقصود آیه هر دو معنا
آموزهها و پیامها: 1. مشرکان و معبودهاي آنان رابطهاي با هدایت ندارند. 2. براي هدایت کسانی سرمایهگذاري کنید که «2» . باشد
سخن حق را میپذیرند. *** قرآن کریم در آیهي صد و نود و چهارم سورهي اعراف با اشاره به سکوت مرگبار معبودان دروغین،
دلیل دیگري براي بطلان شرك میآورد و میفرماید: 194 . إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِن
کُنْتُمْ صَادِقِینَ در حقیقت کسانی را که جز از خدا میخوانید (و پرستش میکنید)، بندگانی هم چون شما هستند؛ اگر راست گویید،
پس آنان را بخوانید، و باید (دعوت) شما را بپذیرند! نکتهها و اشارهها: 1. خطاب آیه به مشرکان آن است که اگر دقت کنید
میبینید معبودها و شریکهایی که براي خدا قرار میدهید، هم چون شما جسم دارند و محکوم قوانین طبیعت و زمان و مکان
هستند؛ و چیزي که محدود است و امتیازي بر شما ندارد، سزاوار آن نیست که شریک خدا قرار گیرد. تفسیر قرآن مهر جلد هفتم،
به معناي بندگان است. این واژه ممکن است اشاره به معبودهاي با شعور، هم چون مسیح براي مسیحیان و « عباد » 2. واژهي ص: 325
هر موجود تحت تسلّط باشد، هر چند شعور نداشته باشد. و یا آن که « عباد » فرشتگان براي بتپرستان عرب باشد. و یا مقصود از
«1» . قرآن بر اساس منطق مشرکان سخن گفته که با معبودهاي خود سخن میگفتند و میپنداشتند که آنها داراي شعور هستند
آموزهها و پیامها: 1. سکوت مرگبار معبودها، دلیل بر ناتوانی آنها و باطل بودن شرك است. 2. غیر خدا را معبود خود قرار ندهید؛
زیرا معبودهاي دروغین موجوداتی مثل شما هستند و امتیازي ندارند، تا معبود شما باشند. *** قرآن کریم در آیهي صد و نود و
پنجم سورهي اعراف با اشاره به ناتوانی شریکان و معبودان دروغین و محکوم ساختن آنان میفرماید: 195 . أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَا
صفحه 94 از 118
أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِ رُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ آیا براي آن
(معبود) ان پاهایی است که با آنها راه بروند؟! یا براي آنها دستهایی است که با آنها [چیزي را] سخت بگیرند؟! یا براي آنها
شریکهایتان را (که براي خدا » : چشمانی است که با آنها ببینند؟! یا براي آنها گوشهایی است که با آنها بشنوند؟! (اي پیامبر) بگو
قرار دادهاید) بخوانید، سپس نیرنگ [م زنید و [مرا] مهلت ندهید! ص: 326 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه
بیان کرده که معبودهاي ساختگی از خود مشرکان هم ناتوانترند و به اندازهاي ضعیفاند که چشم و گوش ودست و پا ندارند و
نیازمند حمایت شما هستند؛ پس چگونه میتوانند شریک خدا قرار گیرند؟! 2. آیه به دلیل دیگري بر بطلان شرك اشاره دارد. به
مشرکان میگوید: اگر پیامبر را دروغگو و معبوهاي خود را حق میپندارید، پس چرا آنان بر پیامبر خشمگین نمیشوند و به او
صدمه نمیزنند؟ پس بدانید که آنان موجوداتی غیرمؤثر و دروغین هستند. آموزهها و پیامها: 1. معبود انسان باید قدرتمندتر از او
باشد، در حالی که معبودهاي مشرکان موجوداتی ناتوان هستند. 2. پیامبر اسلام به حقانیّت راه خود ایمان داشت و دیگران را به
مبارزه دعوت میکرد. 3. با شرك، مبارزهي منطقی کنید و دلایل بطلان آن را روشن سازید. *** قرآن کریم در آیهي صد و نود
و ششم سورهي اعراف به سرپرستی و سروري خدا اشاره کرده، از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: 196 . إِنَّ وَلِیِّیَ اللّهُ الَّذِي
نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ براستی که سرپرستِ من، خدایی است که کتابِ [قرآن را فرو فرستاده؛ و او شایستگان را
در اصل یعنی دو یا چند چیز به طوري به هم نزدیک باشند که بین آنها چیزي « ولیّ » سرپرستی میکند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
فاصله نباشد. این نزدیکی و ولایت ممکن است در ص: 327 خویشاوندي، دینداري، دوستی، یاري
که در این جا معناي سرپرست و یاري مناسبتر است. 2. معبود واقعی کسی است که «1» کردن و یا سرپرستی و حکومت باشد
برنامهي زندگی و کتابی هم چون قرآن میفرستد و بندگان خویش را سرپرستی و راهبري میکند. آري؛ شایسته کرداري و استفاده
از رهنمودهاي قرآن، زمینهساز بهرهمندي از ولایت الهی است. 3. ولایت و حمایت الهی نسبت به شایستگان ادامه خواهد داشت؛
فعل مضارع است که دلالت بر استمرار دارد. آموزهها و پیامها: 1. خدا حامی و سرپرست پیامبر صلی الله علیه و آله و « یتولّی » چون
شایستگان امت است. 2. با استفاده از برنامههاي سازندهي قرآن و شایستهکرداري، از ولایت الهی بهرهمند شوید. *** قرآن کریم
در آیات صد و نود و هفتم و صد و نود و هشتم سورهي اعراف، با اشاره به ناتوانی معبودان دروغین و تأکید بر بطلان شرك
میفرماید: 197 و 198 . وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ یَنصُرُونَ* وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَی الْهُدَي لَایَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ
یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لَایُبْصِرُونَ و کسانی را که غیر از او میخوانید، نمیتوانند یاریتان کنند، و نه خودشان را یاري میرسانند.* و اگر
آنها را به هدایت فرا خوانید، نمیشنوند. و آنها را میبینی، در حالی که به تو مینگرند. و (در حقیقت) آنان نمیبینند! تفسیر قرآن
مهر جلد هفتم، ص: 328 نکتهها و اشارهها: 1. مضمون آیات فوق در آیات 192 و 193 همین سوره گذشت. شرك بیماري روحی
خطرناکی است که در اعماق جان انسانها ریشه میدواند، به طوري که هنوز هم در بسیاري از مناطق جهان انواع شرك و
بتپرستی وجود دارد؛ از این رو قرآن کریم مکرراً بر بطلان شرك اصرار میورزد و دلایلی در این زمینه بیان میکند. 2. در آیهي
دوم، ممکن است مقصود مشرکان و یا بتها باشند؛ البته ممکن است هر دو مورد نظر باشد. آموزهها و پیامها: 1. معبودي سزاوار
پرستش است که بتواند شما را یاري و هدایت کند (و آن جز خدا نیست). 2. معبودهاي فاقد قدرت و شعور را نپرستید که شایستهي
پرستش نیستند. ***
جامع ترین آیه اخلاقی قرآن
قرآن کریم در آیهي صد و نود و نهم سورهي اعراف جامعترین دستورات اخلاقی خود را بیان میکند و میفرماید: 199 . خُذِ الْعَفْوَ
وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَ اهِلِینَ عفو (و مدارا پیش) گیر؛ و به (کار) پسندیده فرمان ده؛ و از نادان روي گردان. نکتهها و
صفحه 95 از 118
یعنی از انسانهاي سبک سر و «1» ، اشارهها: 1. به کاري که بر اساس کمخردي و سبکسري صورت گیرد، کار جاهلانه میگویند
کمخرد و خلافکار، روي برتاب؛ ص: 329 زیرا راه صحیح مبارزه با این گونه افراد، ندیده گرفتن کارها
و نشنیده گرفتن سخنان آنان است نه گلاویز شدن با آنها. 2. از امام صادق علیه السلام روایت شده که خدا پیامبرش را به مکارم
برخی ادیبان و مفسران آن را اعجاز قرآن «1» . اخلاق فرمان داد و در قرآن آیهاي جامعتر از این آیه، در مکارم اخلاق نیست
«3» ، 3. این آیه هم به عفو، گذشت و میانهروي اشاره کرده است که از فضایل نفسانی، در برابر طغیان شهوت است «2» . دانستهاند
که از فضایل عقلانی است و هم به کنترل خشم و دوري از جاهلان. 4. این آیه خطاب به «4» هم به حکمت و کارهاي پسندیده
برخی از مفسران برآناند که این آیه به «5» . پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما تمامی رهبران و مبلغان و مردم را شامل میشود
وظایف رهبران و مبلغان دینی اشاره کرده است؛ زیرا رهبر الهی یا مبلّغ دینی باید سختگیر نباشد و مردم را به کارهاي شایسته
5. در حدیثی آمده است که پیامبر صلی ص: 330 «6» . دعوت کند و با جاهلان سبکسر گلاویز نشود
الله علیه و آله در مورد مدارا و عفو مردم توضیح خواست و جبرئیل خبر آورد که اي محمد صلی الله علیه و آله خدا به تو دستور
میدهد، از آنان که به تو ستم کردهاند (به هنگامی که قدرتیافتی)، گذشت نمایی و به آنان که تو را محروم ساختند، عطا کنی و
آموزهها و پیامها: 1. اهل عفو و مدارا باشید و با نابخردان با تسامح برخورد کنید. «1» . به آنان که از تو بریدهاند، پیوند برقرار سازي
2. در جامعهي اسلامی نیکیهاي عقلپسند و شرعمدار را ترویج کنید. 3. خود را با مکارم اخلاقی آراسته سازید. *** قرآن کریم
در آیهي دویستم سورهي اعراف به پناه بردن به خدا به عنوان راه مبارزه با وسوسههاي شیطانی اشاره کرده، میفرماید: 200 . وَإِمَّا
یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و اگر وسوسهاي از شیطان تو را تحریک کند، پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] که او
گفته میشود. شیطانها « شیطان » شنواي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. در قرآن کریم به هر موجود شرور، اعم از جنیّان و آدمیان
همواره با کمین بر سر راه رهبران الهی و مبلغان ص: 331 دینی و مردم و با زیبا جلوه دادن مقام، ثروت
و شهوت، آنان را وسوسه میکنند و میکوشند تا آنان را منحرف ساخته، از هدف خویش بازدارند. 2. این آیه راه مبارزه با
معرفی کرده است، چرا که او به « اعوذ باللَّه من الشیطان » وسوسهگري شیطانصفتان را، پناه بردن به خدا و گفتن جملاتی هم چون
حال ما آگاه است و میتواند به انسان در هر حالی مدد برساند. 3. این آیه در ظاهر خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله میگوید که
به تو رسید به خدا پناه ببر، ولی در حقیقت، مخاطب آیه مردم هستند؛ همهي انسانها باید در برابر «1» اگر وسوسههاي شیطانی
وسوسههاي شیطان، خود را به خدا بسپارند و به لطف و حمایت او پناه ببرند و اساساً همین استمداد و پناه بردن به خدا یکی از اسرار
حفظ افراد از لغزش است. 4. در حدیثی آمده است: هنگامی که آیهي قبل فرود آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد که
پیامبر عرض کرد: پروردگارا! با وجود خشم، چگونه میتوان تحمّل کرد؟ آیهي فوق فرود آمد و به «. در برابر جاهلان صبر کند »
پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد که در این هنگام خود را به خدا بسپارد. 5. این آیه با مختصر تغییري، در آیهي 36 سورهي
فصلت نیز تکرار شده است و این تکرار اهمیت مطلب را نشان میدهد. آموزهها و پیامها: 1. پناهجویی از خدا، از بهترین راههاي
مبارزه با وسوسههاي شیطانی است. 2. در هنگام هجوم شیطانصفتان، به خدا پناه ببرید. ***
دزدگیر